در سالهای گذشته هرگاه مشغول دیزاین یک واحد مسکونی میشدم تقریبا با تلاش و کوشش مبلمان و اکسسوری های لازم را فراهم میکردم ، مبلمان را می شد از دریای بیکران یافت اباد میردامادو تعداد تک و توک برندهای تازه باز شده المانی یا ایتالیاییصید کرد و یا از دوستان خوش ذوق عتیقه فروش خوبمان تهیه کرد، پرده ، فرش ، ظروف همه چیز نسبی مهیا بود. تا زمانی که به روی میزها میرسیدم که در اصل به دو کوچه بن بست می رسیدم ، بن بست چین و بن بست هند و تعدادی هم از سنت ارزنده ایرانی ،ترمه ، استقبال می کردند.این نقطه ایی بود که من هیچوقت راضی نبودم. تا اینکه به فکر افتادم با ادغام شاهکارهای هندی که بسیار پرگو هستند و با سلیقه ما ایرانیها زیاد چفت و جور نمیشه را با دریای پارچه ها درهم بیامیزم و مخلوقاتی ظریف و تاحد شعور نسبی خودم از زیبایی ، رومیزی هایی بیافرینم که سبکی زنانه و متغیر داشته باشیم. این متغییر بودن برایم خیلی مهم بود. چون گونه های بشری تک به تک منحصر به فرد می باشند . و این منحصر به فرد بودن ، من را واداشت تا به فراخور سلیقه های گوناگون رومیزی و سجاده هایی خلق کنم ، به امید اینکه مطلوب مخاطبانم باشد.